شفا آنلاین>اجتماعی>در موزه زمان از تیک تاک ساعت خبری نیست. ساعتها در سکوت عمارت دلفریب باغ زعفرانیه، کنار هم جمع شدهاند تا شما را به خواب داستانهایی از تاریخ ببرند؛ اساطیر یونان تا پهلوی اول.
به گزارش
شفا آنلاین،ساعتهای آبی، آونگی و مچی در
گنجینهای از زمان به خواب رفتهاند؛ موزه زمان. عمارت زعفرانیه با
پنجرههای زیاد و گچبریهای زیبایش در میان درختان باغ و در تلألؤ نور
خورشید مثل طلا میدرخشد. انگار اینجا زمان در حال استراحت است و از این
همه سال کار بیمزد و مواجب، خسته شده. خسته از دیدن تمام چیزهایی که
نباید میدیده.
در دو طرف راه پله به سمت عمارت، ساعتهای قدیمی با روشهای زمان سنجی
ساده و غریب در فضای باز آفتاب میگیرند و از اینکه سالهاست جای خود را به
ساعتهای دیجیتالی و آیواچ دادهاند خیلی راضی به نظر نمیرسند.
ساعت آفتابی که 4 هزار سال پیش توسط مصریان باستان اختراع شد، ساعت آبی 3
هزار و 500 ساله مصری که فاصله زمان را با چکیدن قطرات آب از یک مخزن به
مخزن دیگر اندازه میگیرد و ساعتی شنی که بیشتر نقش کرنومتر را دارد و
همینطور ساعتهای شمعی. اینکه چطور هزار سال پیش به فکر آلفرد کبیر پادشاه
انگلستان رسیده که با سوختن شمع و کوتاه شدن آن زمان را محاسبه کند هم
جالب است.
«قایق اژدها» هم هست که ساعتی چینی است. همه اینها در باغ قجری زعفرانیه
آرام گرفتهاند. خسته از شمارش قرنها و سالها و ثانیهها.
وارد عمارت میشوم. گرهچینی درها با آن دقت و چشم نوازیشان، نخستین چیزی
است که خیرهام میکند. در کنار در ورودی ساعتهای کوچک و بزرگ از کشورهای
مختلف، زمانهای از دست رفته را به زیبایی تصویر میکنند. به گچکاریهای
سقف نگاه میکنم؛ مسئول سالن توضیح میدهد که آن زمان اینطور نبوده که اول
روی گچ، طرح بزنند و بعد به سقف بچسبانند. اول سقف را با پوششی از گچ
میپوشاندند و روی آن این طرحها و نقوش ظریف را میکشیدند: «عمارت موزه
متعلق به هشتاد سال پیش است و قبل از آن اینجا جزو املاک باغ فردوس بوده که
سال 1346 آقای حسین خداداد از آقای منصور شمیرانی خریداری میکند و بنای
خشت و گلیاش را به طور کلی مورد مرمت قرار میدهد و به صورت اسکلت آهنی
درمیآورد.»
ساختمان موزه با حدود 700 متر مربع زیربنا در محوطهای با مساحت 5 هزار
متررمربع واقع شده. مسئول سالن میگوید: «مهندس ابتکار مهندس مشاور ساختمان
بوده و کار مرمت این بنا 10 سال طول کشیده که در این مدت گرهچینی در و
پنجرهها، آجرهای مقرنس، کاشیکاری، مرمر کف و پلهها، سنگفرش و حیاط...
انجام شده. مهندس ابتکار حاج رمضان عباسیان را به عنوان معمار معرفی میکند
و در سال 1354 از حاج عبدالکریم نوید تهرانی دعوت میکند برای گچبری و او
با 40 گچکار این ساختمان را به این شکل زیبا گچبری میکند. این گچبریها
تلفیقی از سبک ایرانی و فرنگی است و نمای بیرون ساختمان مانند سردرها و
حاشیه آنها ترکیبی از سبک قاجاریه و سبک جدید است.» لا به لای اضلاع گچبری
میشود هندسه زیبایی از آینهها را هم دید که به زیبایی میدرخشند.
به اتاق بزرگی میروم که 11 پنجره و دو در دارد. پنجرهها یا بستهاند یا
با پردههای ضخیمی پوشیده شدهاند. یک در رو به حیاط و در دیگر رو به اتاق
مجاور. سالن با لوستری بزرگ و دیوارکوبها تزئین شده. ساعتهای بزرگ و کوچک
در محفظههای شیشهای مسحورکننده هستند. ساعتهایی که در بدنه
مجسمهها فرو رفتهاند شاید بهانهای برای کاربردیتر شدن آنهاباشند؛ زنی
خنجر به دست با زخمی روی سینه در حالی که دو نفر در حال گرفتن دستهای او
هستند، از داستانی اسطورهای روایت میکند: «این داستان خودکشی «دیدون»
ملکه «کارتاژ» است. «دیدون» بعد از دیدار «انهاید» که به کارتاژ فرار کرده
بود، عاشق او میشود اما «انهاید» بعد از مدتی برای لشکر کشی به سیسیل
میرود و او را تنها میگذارد و «دیدون» در فراغ «انهاید» دست به خودکشی
میزند.» داستانی از حماسه «انهاید» نوشته «ویژیل شاعر بزرگ روم. همانطور
که خانم کارشناس میگوید بعد از کشفیات باستان شناسی پمپی، هنرمندان
فرانسوی با اساطیر یونان و روم آشنا میشوند و بسیار تحت تأثیر این
افسانهها قرار میگیرند. زیر این مجسمه باشکوه ساعتی هم هست که با زیبایی
مجسمه جور درنمیآید؛ اثر هنرمند معروف فردیناند باربدین قرن 19 یا 20
فرانسه.
مجسمه باشکوه دیگری هم هست از لحظه ربودن دختر «سابینی» توسط لشکر «رملوس»
و زنی زیر سم اسب مرد رمی در حال التماس. کارشناس سالن در مورد این مجسمه
میگوید: «رملوس بنیانگذار شهر رم بود که بر اساس افسانهها توسط حیوانات
بزرگ شده و نحوه رشد او در پایه مجسمه به صورت برجسته کندهکاری شده است.
چون لشکریان رملوس تماماً مرد بودند او تصمیم میگیرد به شهر سابین برود و
زنان این شهر را به ازدواج مردان لشکرش در بیاورد اما پادشاه سابین مانع
این تصمیم او میشود و او با حقهای که یک میهمانی است شهروندان سابینی را
مشغول میکند و با حملهای غافلگیرکننده زنان این شهر را به اسارت
درمیآورد و این صحنهای از داستان آن حمله است. بعد زنان را در کلوزئوم
جمع میکند و به آنان اجازه میدهد خودشان از میان لشکرش همسری برای خود
برگزینند.»
برای نوشتن از تکتک ساعتها و داستانهایشان کتابی چند صد صفحهای لازم
است. اما شاید برای شما هم سؤال باشد که این ساعتها چطور سر از ایران
درآوردهاند؟ کارشناس موزه میگوید: «زمانی مالیات واردات اشیای هنری را
برداشتند و همین باعث شد درباریان و متمولین آن زمان این اشیا را وارد کنند
که بعد از انقلاب گردآوری شد.»
یکی از ساعتهای غیرمتعارف و ناهمخوان مجموعه، ساعتی است به شکل آر پی جی
که روی آن عکس رضاخان حک شده. این ساعت در قورخانه به مناسبت پایان جنگ
جهانی دوم و برای اینکه نمادی از صلح باشد، به دستور رضاخان ساخته شده.
اینجا در کنار ساعتها و مجسمهها و معماری ساختمان، شنیدن داستانهای
حماسی و عاشقانه مردان و زنان اساطیری لذت دیدن را دو چندان میکند.
ساعتی با مجسمه هومر، ساعتی با مجسمه ونوس...
ساعتهایی که در کنار زیبایی ظاهری و نمادهای اساطیری از روند تکاملی خود
در گذر زمان هم خبر میدهند. از ساعتهای آبی و سوختی تا ساعتهای فنری و
پاندولی و جیبی و مچی.
اتاق جادویی دیگری در گوشهای از عمارت هست که به آن نام اتاق اصفهان را
دادهاند. اتاقی که طرح گچبری آن برگرفته از اتاق موزیک کاخ عالی قاپوی
اصفهان و به سبک دوره صفویه است. در سال 1353 جواد رستم یکی از
مینیاتوریستهای معروف، برادران روحانی را برای گچبری این اتاق به آقای
حسین خداداد که صاحب بنا بود معرفی کرد و گچبری آن به مدت سه سال طول کشید.
طرحهای این اتاق که به «تشعیر» معروف است توسط آقای عیسی بهادری از
شاگردان کمالالمک کشیده شده.
از پلههای مرمری براق عمارت بالا میروم تا در طبقه بالا به اتاقهای
دیگری سر بزنم. در یکی از این اتاقها ساعتهای شاهان ایران جمعآوری شده.
اتاقی پر از ساعتهای جیبی با نقشهایی از مظفرالدین شاه یا کامران
میرزا... که هر کدام قدمتی صد ساله دارند اما گذر زمان از زیبایی آنان
نکاسته است. ساعتهایی با میناکاریهای رنگارنگ که شاید دیگر هیچ کارخانه و
کارگاهی شبیه آنها را تولید نکند.
در لابی بین اتاقها کمدی شیشهای قرار دارد که در آن ابزار تعمیر ساعت
قدیم و جدید در طبقههای جدا به چشم میخورد. ابزارهایی که دیگر در کشوی
کاری هیچ ساعتسازی پیدا نمیشود.
گیره تراش (با مرغک) اندازه گیر قطر داخلی، لنگ گیر خرچنگی، لنگ گیر انبری، گیج خارساب و...
در اتاق دیگری در طبقه دوم ساعتهای اهدایی به مجموعه نگهداری میشود.
ساعتهایی که موزه زمان از هنرمندان و دانشمندان و خانواده شهدا به یادگار
گرفته است. از ساعت کوارتز سوئیسی دکتر حسابی گرفته تا ساعت داماس دکتر
کردوانی. دو ساعت رومیزی از شهید باکری و زینالدین، ساعت مچی سیکو پنج
داوود رشیدی، ساعت مچی سیتیزن مصطفی رحماندوست، ساعت مچی سیکو پنج هوشنگ
مرادی کرمانی و...
و اتاق دیگری که در آن تقویمهای صد سال اخیر و عکسهای تنظیمکنندگان آن
گردآوری شده و تقویمهای قومی و ملی. در اتاق دیگری ساعتهای درباری که
محمدرضا پهلوی به درباریان اهدا میکرد و فسیلهایی از ماهیها.
بنای عمارت و گچبریها و اتاقها و جزئیات در کنار ساعتها و مجسمهها و
داستان هر کدام در موزه زمان چند ساعتی میتواند شما را به بهترین شکل از
هیاهوی تهران و گرفتاریهای روزمرهاش دور کند تا لااقل چند دقیقه در زمان
از دست رفته داستانها و افسانهها غرق شوید.ایران